موسیقی در قرون وسطی
- توسط Behdad
- ۰ دیدگاهها
فهرست مطالب
قرون وسطی
بهتر است طبق روال همیشه ابتدا مروری بر دوره مورد بحث (در این مقاله قرون وسطی) داشته باشیم.
در تاریخ اروپا ، قرون وسطی تقریبا از اوایل قرن پنم تا اواخر قرن پانزدهم به طول انجامید ؛ مشابه به دوره ی پست کلاسیک تاریخ جهانی. با سقوط امپراتوری روم غربی آغاز شد و در آخر به رنسانس و عصر اکتشاف منجر شد.قرون وسطی بخش میانی سه قسم تاریخ سنتی غرب است :
دوره باستان کلاسیک ، قرون وسطی و عصر مدرن.
قرون وسطی خود به سه بخش ابتدا ، اوج و پایان تقسیم میگردد.
اروپا مولود قرون وسطی
تومان۸۲,۰۰۰
نویسنده : ژاک لوگوف
مترجم : بهاالدین بازرگانی گیلانی
موضوع : قرون وسطی
ناشر : کویر
قطع : رقعی
نوع جلد : شومیز
تعداد صفحات : ۴۵۶
مروری بر موسیقی در قرون وسطی
موسیقی قرون وسطی(از تقربیا قرن ششم تا قرن پانزدهم) شامل موسیقی مذهبی و غیر مذهبی در غرب اروپا است. این دوره اولین و طولانی ترین دوره موسیقی کلاسک غرب است که در تاریخ موسیقی موسیقی دوره رنسانس پس از آن قرار گرفته ؛ این دو دوره(قرون وسطی و رنسانس) چیزی را در بر دارند که موسیقیدانان از آن به عنوان موسیقی اولیه یاد می کنند، که قبل از دوره قواعد مشترک قرار گرفته. همانطور که در قبل ذکر شد موسیقی قرون وسطی نیز مانند تاریخ آن به سه سقم اولیه (۵۰۰-۱۱۵۰)،اوج(۱۰۰۰-۱۳۰۰)،و متأخر(عصر مدرن)(۱۳۰۰-۱۴۰۰).
همانطور که ذکر شد موسیقی قرون وسطی شامل موسیقی کلیسایی و غیر مذهبی است؛ موسیقی صرفا آوازی،مانند آواز گرگوریایی و آواز کر(موسیقی ای که توسط گروهی خواننده اجرا میگردد)،موسیقی صرفا با استفاده از ساز و موسیقی ای از هر دوی آنان استفاده میکرده. همچنین سیستم نت نویسی ساده ای برای نوشتن ملودی ها داشتند که فاقد قابلیت نوشتن ریتم و پولیفونی بود.
ساز ها
– ساز های بادی
بسیاری از سازهایی که در قرون وسطی برای اجرای موسیقی استفاده می شدند با تفاوت هایی همچنان در قرن بیست و یکم هم وجود دارند. به عنوان مثال فلوت در آن دوره از به جای استفاده از نقره یا فلز از چوب ساخته می شده اند و همچنین به جای مکانیک پیچیده و ابزار های کنترل هوا فقط سوراخ هایی داشتند.
مثالی از سازهایی بادی قرون وسطی می تواند جمس هورن(gemshorn) که از نظر وجو سوراخ روی آن مشابه ریکوردر و سازی از خانوده ی اکارینا است.
– سازهای مضرابی
یکی از ساز خای مضرابی آن دوره عود بوده و همچنین می توان از ماندور ،گیترن، سیتول، سالتری نام برد. دالکیمر از نظر ساختاری شبیه سالتری و زیتر است که در اصل با زخمه زدن اجرا میشده ولی در قرن چهاردم موسیقیدانان شروع به نواختن آن با مضراب کرده(پس ساخت سیم های فلزی).
-سازهای آرشه ای
لایرا متعلق به امپراتوری بیزانس و اولین ساز زهی در اروپا بوده. مااند ویولون نوازنده با استفاده از آرشه ای ساخته شده با موی فشرده صدا تولید میکرده است که ابن خردادبه نیز اشاره ای به آن داشته.
امپراتوری بیزانس (تاریخ جهان ۲۳)
تومان۳۲,۰۰۰
نویسنده : جیمز آ.کوریک
مترجم : مهدی حقیقت خواه
موضوع : بیزانس-امپراتوری
ناشر : ققنوس
قطع : وزیری
نوع جلد : گالینگور
تعداد صفحات : ۱۴۰
سبک ها
موسیقی این دوره به دو بخش اصلی مذهبی و غیر مذهبی تقسیم شده.
“موسیقی مونوفونیک”
موسیقی دوره ی ابتدایی قرون وسطی مانند آواز گرگوریایی مونوفونیک(به موسیقی هایی که از یک خط ملودی تشکیل شده تعمیم داده می شود.) بوده است.
“موسیقی پولیفونیک”
به بافتی که تشکیل شده از ند خط ملودی است تعمیم داده می شود. که در دوره ی اوج قرون وسطی به وجود آمد و از قرن ۱۳ تا اواخر قرن ۱۴ رایج شد. تکامل بافت پولیفونیک با بافت چند صدایی را اغلب با آرس نووا که در ۱۳۰۰ به وجود آمد مشابه میدانند. آرس نووا که معنای هنر نو است نقطه کلیدی نتقال از موسیقی قرون وسطی به رنسانس است.
جزو اولین ابداعات در بافت پولیفونیک هتروفونی بوده است که به معنای اجرای یک ملودی توسط دو نوازنده به طور همزمان با زینت های مختص خودشان اجرا می شده است. یکی از اشکال ساده ی دیگر هتروفونی این است که دو خواننده یک ملودی را می خوانند ولی یکی از آنان از نت پایین تر یا بالاتری آن را می خوانده(اغلب فاصله پنجم و چهارم درست).
“موتت”
بزرگترین پیچیدگی موتت بوده که از سبک کلاوسولا نشأت گرفته است.موتت به پرطرفدارترین پولیفنیقرون وسطی تبدیل شد. در حالی که موتت ها ابتدا مذهبی بوده اند تا اواخر قرن سیزدهم در موسیقی غیر مذهبی نیز از آن استفاده شد.بسیاری موتت درباره ی عشق یک مرد و فریبندگی های یک زن نوشته شد.
نت نویسی
در طول قرون وسطی نت نویسی و اصول تئوریک پایه ریزی شد که به موسیقی غرب شکل و قالبی داد که دردوران قواعد مشترک تکامل یافت. از بارزترین این تکاملات پرورش سیستم نت نویسی ای جامع است ، اگر چه پیشرفت های تئوریک به ویژه ریتم و بافت پولیفونیک به همان اندازه در تکامل موسیقی غرب سهیم بوده اند . در دوران آغازین قرون وسطی سیستم نت نویسی ای وجود نداشته. موسیقی ها عمدا مونوفونیک بوده اند و با روایت شفاهی منتقل می شدند.
در حالی که امپراتوری روم تلاش می کرد مناجات های مختلف را متمرکز کند و اداب رومی را به اصول اولیه کلیسا تبدیل کند نیاز برای انتقال این ملودی های آوازی در فواصل وسیع به طور تاثیرگذاری چشمگیر بود. پس تا وقتی که موسیقی فقط توسط “گوش” قابل یادگیری بود ، توانایی کلیسا را برای این که تمام کلیساها در مناطق مختلف یک ملودی را بخوانند محدود می کرد و این در حالی بود که هر فرد جدید می بایست اوقاتی را با فردی که این ملودی ها را با گوش یاد گرفته بود بگذراند تا بتواند او نیز این ملودی ها را بیاموزد. اولین قدم برای حل این مشکل قرار دادن علائمی بالای کلمات بود که بتواند زیر یا بمی نت را نشان بدهد که ” نیوم “ نام داشت. منشا نیوم ناواضح است ، در حالی که بسیاری از محققان موافقند که نزدیک ترین پیشینیان آن نماد های دستوری کلاسیک یونانی و رومی است که با ثبت بالا و پایین صدا، نکات مهمی از نحوه ی خواندن را نشان میداد. دو تا از علامت های دستوری کلاسیک آکوتوس(به معنای بالا رفتن صدا) و گراویتس(به معنای پایین آمدن صدا). یک خواننده با خواندن آوایی که همراه با نیومز بوده این قابلیت را داشته که درکی کلی از این که ملودی بالا می رود، ثابت می ماند، یا پایین می آید را داشته باشد. برای خواننده که آهنگ را بلد بوده، وجود نیوم ها برای او کمکی بوده که بتواند ملودی را به یاد بیاورد. در حالی که خواننده ای که آهنگ را بلد نبوده قادر نبوده است که از روی نوشته آن را فهم (sight reading) کند.
تکامل بعدی در نت نویسی “نیوم های ارتفاع دار” نام داشته که در آن نیوم ها با دقت در ارتفاع های مختلف با یکدیگر قرار می گرفتند. این به نیوم ها این قابلیت را داد که بتوانند فاصله ی تقریبی نت ها را نشان بدهند. این به سرعت منجر شد که نت ها روی یک یا دو خط قرار بگیرند که هر کدام حاوی یک ملودی بود. در ابتدا این خط های حاوی نیوم معنی خاصی نداشتند و با نامه ای در ابتدا همراه بودند که حاوی اطلاعاتی بود که نشان بدهد این ها نماد چه نت هایی هستند. گرچه خط هایی با “دو”میانه و “فا” با یک فاصله ی پنجم پایین تر به آرامی رایج ترین شدند. در ابتدا این اطلاعات فقط روی پوست خراشیده می شد ولی حالا دو خط با رنگ جوهر متفاوت نوشته می شد : غالبا قرمز برای “فا” و زرد یا سبز برای “دو”. این رویداد آغازی برای ایجاد خطوط حامل بود.
تکمیل شدن خطوط حامل چهار خطی اغلب به “گیدو دی اورازو” نسبت داده می شود؛ یکی از مهمترین تئوریسین های موسیقی در قرون وسطی. در حالی که منابع قدیمی تر پیشرفت حامل را به گیدو نسبت می دهند، محققان نوین پیشنهاد میکنند که او صرفا کدنویسی سیستمی را کرده که از قبل به تکامل رسیده بوده. در هر حال، این سیستم به خواننده اجازه میداد که قطعه ای ناآشنا را با سرعت بیشتری بیاموزد. ولی با تمام این تفاسیر، نت نویسی هنوز یک مشکل اساسی داشت : ریتم.
تئوری موسیقی
موسیقی در قرون وسطی شاهد تغییراتی بزرگی در ریتم و بافت بود.
ریتم
قریتم در این دوره چه از لحاظ مفهوم و چه از نظر نگارش تغییرات شگرفی کرد.
در اوایل قرون وسطی سیستمی برای نگارش ریتم وجود نداشت درنتیجه موسیقی این دوره از نظر ریتمیک موضوع بحثی است میان متخصصان.
اولین نوع سیستم ریتمیک نوشتاری در قرن سیزدهم توسعه یافت که بر اساس سری ای از حالت ها بود.این طرح های ریتمیک توسط تئوریسین موسیقی یوهانس دو گارلندیا(نویسنده کتاب De Mensurabili Musica) تدوین شده.این رساله روشنگرترین توضیح برای این حالت های ریتمیک است. در رساله اش او شش گونه از این حالت ها را توضیح می دهد.
حالت های ریتمیک را میتوان از نحوه ی لگاتو های استفاده شده در آن شناسایی کرد. زمانی که این الگوها روی خط های ملودی قرار می گرفت به طور کلی کژفهمی در آن وجود داشت.
قدم رو به جلوی بعدی در حوزه ریتم را ُFranco of Cologne ُ تئوریسن موسیقی آلمانی برداشت. او در رساله اش ُArs cantus mensurabilis ُ (هنر موسیقی قابل تنظیم) که در حدود ۱۲۸۰ نوشته شد او اشکال متفاوتی برای نت ها در نظر گرفت که هر کدام ارزش ریتمیک متفاوتی داشتند. این نوآورری بود که که نتیجه اش تاثیر بزرگی در تاریخ موسیقی اروپا بود. اکثر موسیقی های نگارش شده در قرن سیزدهم از الگویی به نام گارلاندیا استفاده کرده اند. سیر تغییرات و تکامل در ریتم همراه با تکامل آرس نوا در قرن سیزدهم رخ داد.
تئوریسنی که به خوبی در این حوزه جدید شناخته شده است Philippe de Vitryنام دارد که از بابت نگارش آرس نوا(که در حدود ۱۳۲۰ نگارش شده) به شهرت رسیده است. این رساله در باب موسیقی نام خود را به تمام این دوره تاریخی تعمیم داد. به نوعی سیستم جدید نت نویسی با ویرتی آغاز شد که به طور کلی ایده قدیمی حالت های ریتمیک را شکست. در طول دوره آرس نوا دو تغییر اساسی رخ داد:
۱- نت هایی با ارزش زمانی کوتاه تر به وجود آمد.
۲- تکامل تنظیم پذیری.
ورتی همچنین ابداع کننده تایم سیگنچر بود.